نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات شهید بیناباشی
خاطرات/
مادر شهید «خلیل بیناباشی» نقل می‌کند: «برای بدرقه‌اش به حسینیه رفتم. موقع خداحافظی، او را در آغوش گرفتم. صورتش را بوسیدم. گونه‌هایش سرد بود. گفتم: چقدر صورتت سرده! گفت: آخه زمستونه! با رفتنش دلم هم با او رفت.»
کد خبر: ۵۸۶۶۵۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۳۰